پس از واقعه خونبار و جانسوز عاشورای سال 61 هجری و شهادت دردانه رسول خاتم و امام سوم شیعیان حضرت سیدالشهدا حسین بن علی (ع) و با اسارت آلالله، فصل نوینی از نهضت عاشورا این بار با پرچمداری خواهر داغدیده امام حسین (ع) حضرت زینب کبری (س) آغاز شد. به بیان دیگر، کار عظیم و تکرارنشدنی حضرت سیدالشهدا (ع) در صحرای کربلا که با بذل جان آن حضرت و فرزندان و یارانش برای بیدار کردن جامعه خفته آن روز انجام شد، با خطبههای آتشین و بیدارکننده دختر گرامی امیرالمومنین علی (ع) در کوفه و شام، تکمیل شد و همین است که گفتهاند؛ «سِر نی در نینوا میماند اگر زینب نبود، کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود...».
در واقع، وجود مبارک و نورانی عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری (س) و برادرزاده عزیز و امام زمانش حضرت سجاد (ع) – که به تقدیر الهی در واقعه کربلا بیمار شد و به میدان نرفت – با روشنگری و تبیین حقیقت قیام سیدالشهدا (ع)، مانع از تحریف ماجرا و فریب بیشتر جامعه آن روز توسط دستگاه ظلم و نیرنگ اموی شدند.
نقل شده است که چون اسیران کربلا را به کوفه آوردند، زنان اهل کوفه گریبان چاک زده و زاری میکردند و مردان هم با آنها میگریستند. امام زینالعابدین (ع) که بیمار بود، با صدایی ضعیف و آهسته گفت: «اینان بر ما گریه میکنند! پس چه کسی ما را کشته است؟!» آن گاه زینب کبری (س) به سوی مردم اشاره کرد که خاموش باشید! دمها فرو بسته شد و زنگ شتران از نوا باز ایستاد. روایتگر ماجرا گفته است: «هرگز زنی پردهنشین را خوش سخنتر از وی ندیدم؛ گویی بر زبان علی سخن میراند». او خدا را ستایش کرد و بر رسول او درود فرستاد و مردم کوفه را به خاطر رفتار دوگانهشان و کوتاهی در یاری امام حسین (ع) نکوهش کرد و آنان را به کیفری بزرگ برای کشتن سید جوانان اهل بهشت وعده داد. پس از سخنان زینب، مردم حیران شده بودند و دستها به دندان میگزیدند.
زینب کبری (س) خطاب به مردم کوفه چنین فرمود: «ای مردم کوفه، ای مردمان حیلهگر و خیانت کار! گریه میکنید؟! اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد. همانا که کار شما مانند آن زنی است که رشتۀ خود را پس از محکم یافتن، یکی یکی از هم میگسست، شما نیز سوگندهای خود را در میان خویش، وسیلۀ فریب و تقلب ساختهاید. آیا در میان شما جز وقاحت و رسوایی، سینههای آکنده از کینه، دورویی و تملق، همچون زبانپردازی کنیزکان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان چیز دیگری نیز یافت میشود؟ یا همچون سبزههایی هستید که ریشه در فضولات حیوانی داشته یا همچون جنازۀ دفن شدهای که روی قبرش را با نقره تزیین نموده باشند؟ چه بد توشهای برای آخرت فرستاده اید؛ توشهای که همان خشم خدا است و در عذاب جاویدان خواهید بود. گریه میکنید؟ زار میزنید؟ آری به خدا سوگند که باید گریه کنید، پس بسیار بگریید و کمتر بخندید! چرا که دامان خود را به ننگ و عار جنایتی آلوده اید که ننگ و پلیدی آن را از دامان خود تا ابد نتوانید شست...»
و اینگونه ادامه داد: «چگونه میتوانید ننگ حاصل از کشتن فرزند رسول خدا(ص)، خاتم پیامبران، معدن رسالت، و سرور جوانان اهل بهشت را از دامان خود بزدایید؟ کسی که پناه مومنان شما، فریادرس در بلایای شما، مشعل فروزان استدلال شما بر حق و حقیقت و یاور شما در هنگام قحطی و خشکسالی بود. چه بار سنگین و بدی بر دوش خود نهادید، پس رحمت خدایی از شما دور و دورتر باد که تلاشتان بیهوده، دستانتان بریده، معامله تان قرین زیان گردیده است، خود را به خشم خدا گرفتار نموده و بدین ترتیب خواری و درماندگی بر شما لازم آمده است...».
دختر علی مرتضی (ع) سپس ضربه نهایی را با این سخنان به مردم پیمانشکن و بیوفای کوفه وارد کرد؛ «اگر پيامبر از شما بپرسد، اين چه كارى بود كه كرديد با آنكه شما امت [پيامبرِ] آخر الزمان بوديد [و بر ديگر امتها شرافت داشتيد]، چه پاسخ خواهيد داد؟ شما چه كرديد با اهل بيت و فرزندان و عزيزان من؟! جمعى را به اسارت برديد و گروهى را به خون آغشته كرديد. اين پاداش من نبود ـ با آنكه من خيرخواه شما بودم ـ اينكه در حق خويشاوندانم اينگونه به من جفا كنيد. من مى ترسم همان عذابى كه قوم «اِرَم» را به نابودى كشاند، بر شما نيز فرود آيد».
روای میگوید: زينب كبرى (س) پس از اين خطابه جانسوز، روى از آنان برگرداند. در اين حال، مردم را ديدم كه حيرتزدهاند و از اندوه و پشيمانى، دست به دندان مىگزند.
اما بخش دیگری از بار مسئولیت انتقال پیام حادثه کربلا و خنثی کردن توطئه دشمن، بر دوش چهارمین حجت خدا در آسمان امامت و ولایت حضرت زینالعابدین امام سجاد (ع) بوده است. امام همامی که بنا به یک روایت در 12 محرم و بر اساس روایت دیگر در 25 محرم سال 95 هجری قمری، یعنی حدود 34 سال بعد از واقعه کربلا به شهادت رسید.
این حجت خدا، پس از شهادت پدر گرامیاش با توجه به اختناق حاکم بر جامعه آن روز، تلاش کرد تا در قالب دعا و مناجات، حقایق دینی را نشر داده و چهره پلید حاکمان فاسد و ظالم آن روزگار را افشا کند. حاصل این مجاهدت معنوی و در عین حال اثرگذار و ماندگار، دعای شریف «صحیفه سجادیه» است که به عنوان گنجینهای از معارف توحیدی و آموزههای اجتماعی و سیاسی اسلام، پیش روی جامعه مسلمین قرار دارد و برای همیشه تاریخ، روشنکننده مسیر حرکت آنها خواهد بود.
ارسال نظرات